تئوری حسابداری امکان مالیات بر درآمد را فراهم می کند
بدیهی است که در غیر این صورت کار نکرده اند. در ابتدا، تئوری حسابداری کمکی به مالیات بر درآمد فدرال کرد که مانع از آن شد که مالیات اولیه چیزی غیر از مالیات بر درآمد باشد.
عناصر غیر حسابداری در مالیات بر درآمد
اگر مالیات بر درآمد فدرال تنها انگیزه و هدف خود را داشته باشد
با افزایش درآمد، این احتمال وجود دارد که رابطه نزدیک تری با تئوری حسابداری حفظ شده باشد. با این حال، از همان ابتدا، آشکار شد که مشارکت بین اصول حسابداری و مالیات بر درآمد نمی تواند یک مشارکت کامل باشد.
قانونی که درآمد را همانگونه که در آن تعریف شده بود تعریف می کرد
تئوری حسابداری از نظر اجتماعی، این فقدان را بسیار مطلوب باقی می گذارد
اساساً از این واقعیت ناشی می شود که انگیزه ها و فلسفه های اساسی مالیات فدرال بر درآمد، عموماً به دلایل اجتماعی، از نظریه حسابداری جدا شده است. به تدریج، با اجرایی شدن قانون مالیات بر درآمد ما، موقعیتها و معاملات متعددی اضافه شد که به دلایل اجتماعی یا اقتصادی، باید به گونهای متفاوت از روشی که در تئوری حسابداری محض مناسب بود، رسیدگی شود.
فهرست کاملی از تفاوت هایی که در تعیین درآمد برای اهداف مالیاتی ایجاد شده است در حال حاضر غیر ضروری به نظر می رسد. مقالات گسترده در این مورد نوشته شده است. با این حال، یک استناد از چند عنوان تصاویر ممکن است در بررسی موضوع فعلی ما کمک کنند. انگیزه اجتماعی که در تشویق محدود سخاوت به سازمانهای خیریه، آموزشی، علمی و ادبی منعکس میشود، یکی از انگیزههای غیر درآمدی است که بر تعیین درآمد برای مقاصد مالیاتی تأثیر میگذارد، به ویژه در مواردی که درصد محدودیت اعمال میشود. چنین محدودیت دلخواه جایی در تئوری حسابداری ندارد. وضعیت مشابهی در مورد کسر محدود هزینه های پزشکی وجود دارد. در ساختار مالیاتی ما نیز توجه به اخلاق عمومی از طریق ممانعت از کسوراتی که خلاف مصالح عمومی تشخیص داده می شود مشهود است. بدون استدلال در مورد شایستگی این مفهوم یا گنجاندن آن در ساختار مالیاتی، به آسانی آشکار است که اخلاق عمومی را نمی توان به طور مناسب تحت تئوری حسابداری اندازه گیری کرد.
[email protected]...برچسب : نویسنده : yartax yartax0055 بازدید : 101